هفته نامه آسمان در گزارشی با این عنوان که "پول دست کیست؟" به سیاستمدارانی پرداخته که به دنبال تأسیس بانک خصوصی بوده اند.
دو دهه پس ازآن که گیشه بانک های خصوصی به روی مشتریان بازار پول باز شد،انبوهی از درخواست های چهره های سیاسی به بانک مرکزی رسید.اکنون این پرسش مطرح است که چرا بسیاری از چهرههای متنفذ در حوزه سیاست و اقتصاد به دنبال تاسیس بانک هستند؟
شاید بانکداری در میان دیگر فعالیتهای اقتصادی رتبه بهتری به لحاظ سودآوری داشته باشد.
شاید به دلیل امکان توزیع منابع مالی مستقیم در میان طیفهای مختلف طرفدار دارد اما واقعیت اصلی به جایگاه بانک در ایران بازمیگردد.
در کشوری مانند ایران که پول محور است بانکها بر قله فرماندهی اقتصاد ایران نشسته اند.افراد یا گروه هایی که بانک در اختیار دارند به مثابه صاحبان معدن طلا هستند که هرگونه میخواهند عمل کنند.به نظر میرسد این مزیت بانک است که تمامی گروهها را ترغیب به داشتن بانک میکند.
گروهی که بانک در اختیار داشته باشد هیچ گاه کمیتش لنگ نمیماند و کف گیر پولی اش به ته دیگ نمیخورد.این همان پدیدهای است که طهماسب مظاهری رئیس کل پیشین بانک مرکزی آن را خطرناک توصیف میکند.
زیرا در چنین نگاهی سپردههای بانکی که از آن سپردهگذاران است متعلق به مدیران بانک فرض میشود و آنها از این منابع در جهت منافع خود استفاده میکنند.پدیدهای که میتوان از تحت عنوان «خودبانکیگری» یاد کرد.بانکهایی که همانند یک صنف میمانند و در جهت خدمت به زعمای همان صنف ظهور میکنند.
محمود احمدینژاد:
احمدینژاد درسال 1384 که نامزد انتخابات ریاست جمهوری بود،به شدت به ساختار بازارپول حمله کرد وبانک های خصوصی را ربا خوار و مفسد معرفی می کرد.با این حال او یکی از چهره های سیاسی بود که در دوران شهرداری خواهان بانک بود، او بارها به بانک مرکزی برای دریافت مجوز مراجعه کرد مذاکرات زیادی انجام داد اما هر بار با یک پاسخ روبرو شد: نه.اندکی بعد پس ازآن که سکان ریاست جمهوری را در دست گرفت،چند بانک خصوصی را تحت فشار قرار داد تا ترکیب هیأت مدیره خود را تغییر دهند.آقای احمدی نژاد بعدها درزمره طرفداران بانک های خصوصی درآمد ونزدیکان او چند بانک خصوصی تأسیس کردند.
مرتضی حاجی:
وزیرآموزش وپرورش دولت اصلاحات همواره درتلاش بود سهمی از بازار پول در اختیار داشته باشد.او که چهره ای سیاسی هم داشت سرانجام توانست امتیاز بانک سرمایه را ازبانک مرکزی بگیرد.نام این بانک قرار بود "سود"باشد (مخففسرمایه ودانش )اما بانک مرکزی این نام را رد کرد اما اجازه داد نام بانک سرمایه بر تابلوی بانک خصوصی آموزش وپرورش نقش ببندد.
باقر قالیباف:
سردار سیاست باز از دوره ای که نیروی انتظامی را فرماندهی می کرد دربهدر به دنبال مجوز یک نهاد مالی بود. یکی از مسوولان سابق وزارت اقتصاد تعریف میکند در جلسهای با حضور رئیس کل وقت بانک مرکزی و وزیر اقتصاد با لهجه مشهدی تاکید داشت میخواهد موسسهای همانند بانک پارسیان داشته باشد.او در شهرداری به آنچه میخواست رسید. بانک شهر حاصل معامله بانک مرکزی با شهرداری بود. شهرداری سهام بانک سرمایه را به شخصی به نام بهروز ریختهگران در قبال تامین میلگرد و آهن مورد نیاز شهرداری واگذار کرد تا بتواند مجوز یک نهاد مالی را دریافت کند.البته در مسیر واگذاری بانک سرمایه اختلافاتی به وجود آمد و دعوای حقوقی بر سر سهام این بانک در گرفته است.
اسفندیار رحیممشایی
مشایی گرچه خود سهمی در بانک مشخصی ندارد اما بانک گردشگری حاصل ممارست و تلاشهای او است.او با هدف آنکه صنعت توریسم را صاحب بنگاهی که کار تجهیز مالی را انجام دهد به دنبال مجوز بانک گردشگری بود.
مهرداد بذرپاش
بذرپاش در مقام مدیر عاملی شرکت سایپا در صدد بود تا با استفاده از شرکتهای زیر مجموعه این شرکت، بانکی را راهاندازی کند.نام بانک نیز رایان انتخاب شد اما دو سال رفت و آمد میان اتوبان تهران و کرج نتیجهای در برنداشت و با رفتن بذرپاش از سایپا، رایان سایپا نیز به بایگانی رفت.
محسن مهرعلیزاده
تلاش مهرعلیزاده برای تاسیس بانک نه به دولت اصلاحات که به دولت نهم باز میگردد زمانی که در مقام رئیس صندوق اقتصادی کشور به دنبال تاسیس بانک دی برای بنیاد شهید بود. تلاشهای او در همین دولت به ثمر نشست و بانک دی راهاندازی شد. مهرعلیزاده نیز به نمایندگی از موسسه اندوخته شاهد به سمت عضو هیاتمدیره درآمد.
علی سعید لو:
یکی از مدیران با سابقه بانکی روایت میکند یک بار از طریق دوستان خود به علی انصاری رئیس هیات مدیره وقت بانک تات معرفی شده است.در این جلسه هر چه در خصوص رعایت سقف تملک سهام با او صحبت شده جواب یک جمله بوده است «من با آقای دکتر هماهنگ میکنم.»
دکتر مورد نظر انصاری که بود راوی میگوید علی سعیدلو معاون اجرایی وقت رئیس جمهور بوده است